به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان خوزستان، سردار مکی یازع، فعال جهادی و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با اشاره به نقشآفرینی ارزنده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سیل خوزستان، اظهار داشت: ما باید درباره حاج قاسم راحت صحبت کنیم، زیرا وجببهوجب خاک ایران و عراق جای مقاومت اوست.
وی به تشریح شرایط آنروزها پرداخت و بیان کرد:
سیلاب از پلدختر وارد دزفول و شوشتر شد و سپس به اهواز، شادگان، خرمشهر و آبادان رسید در آن روزها هیچکس ننشست؛ حاج قاسم با گروهی که در ایران داشت آمد و با گروه ابو مهدی المهندس از عراق همراه شد. عراقیها که نزدیک بودند از سمت بصره آمدند و همه دست به دست هم دادند تا به فرمان حاج قاسم جلوی سیل بایستند و مشکلات مردم را کم کنند.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به حضور حاج قاسم در شادگان عنوان کرد: وقتی خبر رسید حاج قاسم میآید، تأکید داشت جایی شخصی باشد و به مکانهای نظامی نرود؛ ما خانهای پیدا کردیم و شب او را به آنجا بردیم، صاحبخانه جوانی بود و نمیدانست مهمانش کیست. وقتی فهمید، گفت حضور شما برکت به خانهام داد. حاج قاسم همانجا نماز خواند و سفرهای انداختند، من به همه حرکتهایش دقت میکردم؛ وقتی غذا جلوش گذاشتند، لقمه اول و دوم را برای همراهان گرفت و سومین لقمه را خودش خورد.
یازع با بیان اینکه سردار سلیمانی بیتکلف بود و ابزار محبت مردم را با دل و جان پاسخ میداد، افزود: حاج قاسم خانهبهخانه و روستابهروستا رفت، وقتی برایش چکمه آوردند، نپذیرفت و گفت این چکمهها بماند برای بچههای جهادی آنها باید کار کنند؛ خودش با همان لباس راه افتاد.
وی ادامه داد: حاج قاسم در خانههایی که آب گرفته بود، کنار صاحبخانه مینشست، چای میخورد و صحبت میکرد؛ در خانهای که هنوز گاومیشها داخل بودند از مشکل پرسید و زنی گفت آب وارد خانهاش میشود، حاج قاسم بلافاصله برخاست و گونیبهگونی جلوی گلروبهها را بست تا آب به داخل خانه راه پیدا نکند. او همیشه به ما میگفت مواظب مردم باشید، چون این مردم در هشت سال دفاع مقدس ضربه خوردهاند و نباید بگذارید سیل دوباره آزارشان دهد.
این رزمنده دفاع مقدس به ابراز عشق و ارادت مردم نسبت به حاج قاسم در دوران سیل اشاره داشت و خاطرنشان کرد: مردم شادگان و سوسنگرد وقتی حاج قاسم آمد، سیل را فراموش کردند و یادشان رفت چه گذشته است، آنان دیگر اعتراض نمیکردند و نشان میدادند چقدر حاج قاسم را دوست دارند.
یازع تصریح کرد: برای نخستین بار، همان مردمی که آب به خانههایشان رسیده بود او را سمبل مقاومت دانستند؛ میدانستند حاج قاسم در هشت سال دفاع مقدس چه کرده و در عرصه مقاومت در عراق و سوریه و هر جا که پیش آمد، جای پای او بوده و هست. حاج قاسم همیشه کنار مردم است و حتی در همین مجلس نیز حاضر است و قدمبهقدم مردم را میبیند.
وی درخصوص بازدیدهای حاج قاسم از مناطق آبگرفته گفت: ما تا انتهای روستاهای آبادان رفتیم و زیر جاده ماهشهر آمدیم، حاج قاسم یکبهیک مناطق را بازدید کرد و گفت این پل باید زیرش برداشته شود تا آب زودتر از شادگان تخلیه شود. او حتی تا انتهای خلیج فارس رفت تا ببیند آب کجا میرود و راهی پیدا کند که آب زودتر از خانههای مردم عبور کند.
وی خاطرنشان کرد: سال بعد که دوباره به شادگان رفتیم و خانهبهخانه سر زدیم، مردم میگفتند هر سفرهای صبحانه، ناهار یا شام را به یاد حاج قاسم و ابومهدی مهندس پهن میکنیم و به نیت آنها غذا میدهیم. آنان میگفتند خانههایشان بازسازی و ترمیم شد و حاج قاسم را چنین میدیدند.
یازع با بیان اینکه حاج قاسم مصداق من کان لله کان الله له بود، ابراز داشت: او خود را وقف خدا و اهلبیت کرده بود و خدا نیز محبت او را در دلها انداخت. راز محبوبیت حاج قاسم همین بود. دوست و دشمن در شهادتش گریه کردند و این امر نشان میدهد که او در دل مردم جای داشت. حاج قاسم همیشه بین مردم بود؛ در زلزلهها، گرفتاریها و خانههای ساده به همین دلیل با گذشت چندین سال از شهادتش، داغ او هنوز برای ما تازه است.
وی با اشاره به قصه عروسکها و هدایای حاج قاسم اظهار داشت: دوستان اصرار کردند این روایت را بازگو کنم. حاج قاسم هرجا میرفت دستخالی نمیرفت. ما عروسکهایی آماده کرده بودیم و وقتی خانهبهخانه میرفتیم یا به محلهایی که مردم سیلزده در آنجا اسکان پیدا کرده بودند، میرسیدیم به تمام بچهها عروسک میدادیم.
او همواره تأکید داشت که باید برای کودکان شادی بیاوریم و همزمان غذا و کمکها را به خانوادهها برسانیم. مواکب بسیاری پای کار آمدند و این جریان خدمترسانی استمرار یافت.
این فعال جهادی به نقشآفرینی مواکب ایرانی و عراقی در ایام سیل خوزستان، بیان کرد: در آن روزها موکبهای عراقی و ایرانی همه دست به دست هم دادند و سه وعده غذایی برای مردم سیلزده پختند؛ حاج قاسم همیشه تأکید میکرد نگذارید کسی بدون غذا بماند و باید خانهبهخانه خدمترسانی کنید.
وی افزود: یادم هست نیمهشب، حدود ساعت دوازده، حاج قاسم نامهای به من داد که در آن لیست مفصلی نوشته بود و گفت این لیست باید تا صبح آماده شود. من گفتم چشم، فرمان فرمانده است. همان شب با برادرمان آقای تابنده تماس گرفتیم و خیلیها را بیدار کردیم به همه گفتیم لیست را تهیه کنید و نگران هزینه نباشید، تا ساعت چهار صبح مغازه به مغازه رفتیم و همه اجناس را تهیه کردیم از عروسکها گرفته تا بیل و کلنگ، لباسهای شیمیایی، پلاستیکها، چکمهها، پمپهای مکنده برای بیرون کشیدن آب از خانهها، همه چیز آماده شد.
یازع خاطرنشان کرد: وقتی همه اقلام را آوردیم، حاجی گفت خیلی خوب است، حالا شروع کنید خانهبهخانه گروه بگذارید که آب را تخلیه کنند و عروسکها را یکییکی به بچهها بدهید تا خاطره تلخ آبگرفتگی در ذهنشان نماند. خودش همراه ابومهدی مهندس خانهبهخانه میرفت و عروسک به کودکان میداد. نیروهای حشدالشعبی هم با قایق و بیل مکانیکی آمدند و یک هفته در منطقه ماندند تا آبراههها را باز کنند. همه دست به دست هم دادند تا غم و غصهای که در خانههای مردم بود، برداشته شود و واقعاً این غم از دلها زدوده شد.
وی در پایان با اشاره به جایگاه حاج قاسم در شرایط امروز کشور گفت: وقتی یاد حاج قاسم میافتیم در این روزگار و با این احوالات، میگوییم کاش او بود. برای مقاومتش میگوییم اگر بود، بسیاری از مشکلات پیش نمیآمد؛ برای کارهای جهادیش میگوییم اگر بود در برابر گرانی و سختیهای مردم میایستاد. هرچه بگوییم، جای حاج قاسم خالی است در ایران، سودان و هرجا که نامی از مقاومت و خدمت برده میشود، همه میگویند جای حاج قاسم خالی است، واقعاً خالی است.