به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، در سکوت سنگین سالن شهدای دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، لحظهای فرا رسید که تاریکی همهچیز را در خود فرو برد. بازیگران با گامهایی نرم و حسابشده بر صحنه ظاهر شدند و نمایش «زنی شبیه مادر» آغاز شد؛ روایتی که از حضرت زهرا(س) سرچشمه میگرفت و تا مادران شهید و زنان انقلاب امتداد مییافت.
تماشاگران، زن و مرد، پیر و جوان در سکوتی معنادار نشسته بودند. نگاهها سرشار از انتظار بود و دلها آمادهی دیدن روایتی که از جنس مهر و ایستادگی ساخته شده بود. سالن، با آن معماری ساده اما پرشکوه به مکانی بدل شد که تاریخ و ایمان در آن به هم میرسیدند.
صحنه نخست، تصویری از بانوی اسلام را بر پرده جان میبخشید. حضرت زهرا سلاماللهعلیها، تنها و مظلوم در میان بیمهری زنان مدینه، ایستاده بود. او خانهبهخانه میرفت تا برای امام خویش یاری بجوید، اما پاسخی نمییافت.
غربت در نگاهش میدرخشید و مظلومیت در چهرهاش نقش میبست. بازیگران با حرکات آرام و کلامی اندوهبار، این صحنه را به جان مخاطبان مینشاندند.
اما نمایش در همان نقطه متوقف نمیماند. روایت، همچون رودخانهای جاری از سوگ تاریخی فراتر میرفت و امتداد مادری را در گذر زمان آشکار میکرد.
نور گرم و ملایمی بر چهرهی مادر شهید علی هاشمی تابید؛ زنی خوزستانی که ایمانش در ایثار معنا یافته بود. حضور او بر صحنه، پیوندی میان گذشته و امروز میساخت و نشان میداد که راه فاطمه، در جان زنان این سرزمین ادامه یافته است.
در ادامه، تصویر زنان ایل بختیاری جان گرفت. یاد قدمخیر قلاوند، بانوی ایلامی، در روزگار هجوم انگلیس به ایلام، بر صحنه زنده شد. او نماد ایستادگی بود؛ زنی که وفاداری به دین را در عمل نشان داده بود.
این صحنه، با حرکات پرصلابت بازیگران و نورپردازی هوشمندانه، تماشاگران را به عمق تاریخ میبرد و پیوندی میان مقاومت دیروز و امروز میآفرید.
روح مادران شهدا از صدر اسلام تا روزگار انقلاب در فضای نمایش جاری شد. صحنهها همچون رشتهای واحد، پیوندی میان فاطمه و مادران شهیدان میساختند. ایمان، درد و تسلیمناپذیری در چهرهی زنان تاریخ تجلی مییافت و مخاطبان با هر نگاه، معنای تازهای از ایستادگی را درک میکردند.
تماشاگران، گاه در سکوت مطلق و گاه با اشک بر گونه، صحنهها را دنبال میکردند. نگاهها سرشار از احترام بود و دلها آکنده از اندوه و بیداری. نمایش، مرثیهای از غربت و بیداری را در جان مخاطبان مینشاند و آنان را به تأملی عمیق دربارهی جایگاه زن در تاریخ و ایمان فرا میخواند.
هر صحنه با جزئیاتی تازه، تصویری متفاوت میآفرید. گامهای بازیگران، همچون ضربان قلب، ریتمی یکنواخت و پرمعنا داشت. نورها، گاه سرد و گاه گرم، فضایی از اندوه یا امید را بر صحنه میپراکندند. موسیقی با نغمههای آرام و حزنآلود، جانها را به لرزه میانداخت و کلام بازیگران، همچون تیغی نرم، دلها را میشکافت.
نمایش «زنی شبیه مادر» تنها یک روایت تاریخی نبود؛ تجلی جاودانهی مهر و ایستادگی زن در همهی دورانها بود. از روایت حضرت زهرا سلاماللهعلیها تا مادران شهید، از زنان مدینه تا زنان خوزستان، همه در یک خط ممتد قرار میگرفتند؛ خطی که از ایمان سرچشمه میگرفت و به مقاومت ختم میشد.
در پایان، سالن بار دیگر در سکوت فرو رفت. بازیگران با نگاهی آرام و حرکتی نرم، صحنه را ترک کردند. نورها خاموش شدند و تنها تصویری جاودانه در ذهن مخاطبان باقی ماند؛ زنان در همهی دورانها، نماد مهر و مقاومتاند.